مهاجرت و خارج شدن از منطقه امن!

تقریبا دو ماهی می‌شه که محل کار قبلی رو ترک کردم و اونقدر همه چی تو محل کار جدید خوب و متفاوته که دارم با خودم فکر می‌کنم هر چند سال یکبار باید دنبال تغییر بود! من که مثل هر مهاجر دیگه‌ای، شروع کار اولم تو استرالیا با یک تردید و سردرگمی همراه بود وقتی شروع کار جدید رو با قبلی مقایسه می‌کنم متوجه تغییر در رفتار خودم می‌شم. بخش زیادی از این تغییر بابت شناخت فرهنگ کاریه، همون هفته‌ی اول از مدیرم خواستم جلسه 1:1 داشته باشیم و باهم صحبت کنیم، در حالی که تو محل کار اول تو سه ماه اول از مدیر ایرلندی خودم که اتفاقا آدم خیلی خوبی هم بود فراری بودم!‌ چون که نمی‌دونستم حتی اگه بفهمم چی می‌گه من باید چی بگم؟ اصلا چه حرفی داشتم؟ علیرغم اینکه کار جدید در ابعاد خیلی بزرگتر و به نوعی سخت‌تر از کار قلبیه، کمتر اون نگرانی و استرس روزهای اول باهام همراهه…
همین خارج از شدن از محل امن در مورد کار، باعث شده اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنم و تو باقی ابعاد زندگی هم سعی کنم به ترس‌هام غلبه کنم یا حداقلش اینکه تلاش کنم تا کارهای جدیدی بکنم. اینکه دارم توی ورزش کارهای جدید و جدی می‌کنم، اینکه حالا می‌تونم به زندگی تو جای دیگه فکر کنم، همه‌شون چیزهایی هستند که من تا چند سال پیش فکرش رو هم نمی‌کردم. اون موقع فکر می‌کردم چرا حالا که یک جا settle شدم، حالا که همه چی خوب و روتین شده باید تغییرش بدم؟

من قبلا خیلی زیاد از مزایای و معایب مهاجرت نوشته بودم، اگر کسی فکر می‌کنه که آدم مهاجرته من صد در صد از تصمیمش حمایت می‌کنم. راستش چند روز پیش وقتی داشتم سالهای خیلی قبل رو به یاد می‌آوردم با خودم فکر کردم من احتمالا اگر ایران بودم در بهترین حالت همون محل کار قبلی بودم و پوزیشن جدیدی گرفته بودم، از همون چیزهایی که هر جای دنیا کارمند جماعت رو باهاش دلخوش می‌کنند اما همین مهاجرت و استرالیا شانس و فرصتهای جدیدی رو به من داد. همون «من» چند سال پیش مجبور شد چیزهای جدید یاد بگیره و الان جایی کار می‌کنه که حتی دو سال پیش توی خوابش هم متصور نبود! بله، واقعیت داستان اینه که من اگه ایران بودم و خودم رو شرحه شرحه هم می‌کردم تو جایی که متاسفانه مثل یک جزیره از همه جای دنیا به دوره، امکان کار کردن تو شرکتهای بزرگ دنیا رو نداشتم! به نظرم این از اون چیزهاییه که من قطعا از مهاجرت و زندگی در استرالیا دارم! پس اگر که اینجا رو می‌خونید، اگر اهل رفتن و مهاجرت کردن هستید، نترسید، چرا که اگه اهل کار باشید آینده‌ی خیلی روشن و بهتری در انتظار شماست.

بعد از مدتها دارم تلاش می‌کنم تا وبلاگم رو هفته‌ای یکبار آپدیت کنم، پس مجددا این پست رو شروعی دوباره برای «یادداشت اینجانب از نیمکره جنوبی» در نظر بگیرید!

 

 

عکس از اینجا