ترس از دست دادن شغل
این ویروس لعنتی تاثیرش رو از همون هفتههای اول روی وضعیت اقتصادی گذاشته! مدیر ما از هفتهی پیش یه جلسه آنلاین روزانه تنظیم کرده، هر روز ساعت نه صبح همه تیم باید در مورد اینکه چه کارهایی دستشون دارن و پیشرفت اونها چطوریه صحبت کنند، خودش همون اول گفت زیاد اهل جلسات روزانه و سیستم micro manager نیست اما مدیران ارشد و HR از همه مدیرها خواستند که تیمها و افراد رو بیشتر از قبل مونتیور کنند. ضمن اینکه مثل خیلی شرکتهای دیگه آماده این هستند تا اگه روند قرنطینه به همین شکل پیش بره فکر بیشتری در مورد کاهش هزینهها بکنند؛ همین حالا هم بخش زیادی از پروژه Hold شده؛ همین حرفها و کارها معلومه که فشار و استرس به آدمها رو بیشتر میکنه.
شرکت ما مثل خیلی جاهای دیگه از همین چند هفتهی قبل چند نفری از نیروهای contract رو بیرون کرده و احتمالا با باقی اونها هم قرارداد جدید رو تمدید نمیکنه، مدیر تیم ما با هر کدوم از نفرات تیم جداگانه تلفنی صحبت کرد و یه سری سوالهایی پرسید مثل اینکه چی کار میکنی و چه کارهایی دستت داری؛ علیرغم اینکه گفت فعلا هیچ برنامهای ندارن اما احتمالا دارن برای هفتههای دیگه و کم کردن هزینهها آماده میشن! کمی ترسناکه!
راستش با وجود این حرفها هفتهی پیش یه کمی تو فکر رفتم، بیشتر ناراحت بودم که اگه من هم کارم رو از دست بدهم چی؟ بعدش سعی کردم خودم رو کنترل کنم، راستش این اولین باری نیست که اینجا خطر از دست کار رو حس میکنم شاید به همین دلیل بود که این بار به خودم گفتم دلیلی برای ناراحتی و استرس داشتن نیست؛ واسه چیزی که اتفاق نیفتاده چرا باید ناراحت بود و استرس داشت؟ به جاش باید به اوضاع مسلط بود؛ دوم اینکه تو شرایط فعلی مگه کار خاصی میشه کرد؟ عملا چیزی در اختیار و تحت کنترل ما نیست؛ پس بهتره مسلط روند قبلی زندگی رو ادامه بدهم! اگر هم مثل خیلی آدمها کار رو از دست دادیم که باید فکری به حال هزینهها کنیم و ببینیم چطور میشه.
خوشبختانه اینجا Job seekerها میتونن برای گرفتن مبلغی بر اساس شرایطشون از Centre link اقدام کنند، اگر چه مبلغش اونقدرها نیست اما به هر حال بهتر از هیچیه، در اقدام دوم هم میشه اقساط خونه رو تا شش ماه به تعویق انداخت، اگر چه این Loan repayments deferral عملا به معنی تعویق یا Pause کردن نیست، چون عملا در انتهای کار باید سود رو به بانک پرداخت کرد اما خب تو شرایط فعلی باز هم راهکار بدی نیست.
تو همین روزها مثل هر آدم دیگهای که به کرونا و روزهای قبل و بعدش فکر میکنه یاد این افتادم که توی ایران؛ توی شرکتمون نفری رو داشتیم که بازنشسته بود، نه تنها بازده زیادی برای شرکت نداشت که خودش به تنهایی برای اطرافیان چالشی بود، اما توی شرکت مدیران و روسا فکر میکردند سن و سالی داره و حالا حقوق این تاثیر خیلی زیادی توی هزینههای شرکت نداره، پس سعی میکردند یه جوری باهاش کنار بیان؛ اما خب توی دنیای مدرن و بیزینس امروزی دیگه این حرفها نیست!