از لزوم نوشتن
چندین بار همینجا از لزوم نوشتن و چرا باید یادداشت کنیم نوشتم. تو چند ماه اخیر با یه تراپیستی کار میکنم، در حین صحبت خیلی وقتها فکر میکنم که مثلا قبلا وضعیتم چطوری بود؟ چه حالتهایی داشتم؟ شاید همیشه همین بودم؟ ولی باور میکنید واسه خیلی سوالها، خودمم جوابی ندارم؟ از کی اینجوری فکر میکنم؟ یادم نیست!
الان حدود یکساله که هر روز ژورنال مینویسم، یعنی گمونم به جز یک یا دو روز هر روز، از روزمرگی، حال و روزم، فکرهام یادداشت برداشتم. جدای از مزایای نوشتن و خالی کردن ذهنم، فکر میکنم منبع خوبیه برای خودم. بعد چند مدتی اگه لازم باشه میتونم به یادداشتهام برگردم و ببینم تو سال ۲۰۲۴ به چی فکر میکردم؟ دغدغههام چی بوده، حالم چطوری بوده؟ مطمئنم ذهن ما فراموشکارتر از اونیه که جزئیات لازم رو ذخیره کنه به تجربه من عمدتا فراموش میکنم و حتی مغزمون خیلی چیزها رو به ترتیبی تغییر میده که خودمونم باور میکنیم!
یه چیزی که دوست داشتم این بود دوران قبل مهاجرت رو به صورت جدی ثبت میکردم! همین حال و روز و شرایط و تفکرات قبل از روزهای مهاجرت. اگر چه تو این وبلاگ هم چیزهایی پیدا میکنم اما یادداشتهای هر روزه و بیپرده برای خودم با چیزهایی که اینجا مینویسم فرق میکنه. چند وقت پیش یکسری نوشتههای پراکنده پیدا کرده بودم که از لیست پیشبینی هزینهها تا تهیه بلیت هواپیما و صحبتهایی که در مورد پیدا کردن محل اسکان با بقیه ایرانیها داشتم. خیلی دوست داشتم که این چیزها و فکرهام رو با جزئیات بیشتری جایی نوشته بودم. اصولا گاهی مرور اینکه دقیقا کجا بودیم و الان به کجا رسیدیم چیز لازم و واجبیه!
در همین راستا چند هفته پیش دیدم یه نفر داره یادداشتهای روزهای قبل مهاجرتش رپ بابت یادآوری به خودش منتشر میکنه که خوندنش جالب بود!