اعتیاد به اسکرین
منتشر شده در: ژوئن 5, 2019
مطالب این پست برداشت آزاد من بر اساس پادکستی که اخیرا گوش کردم، David Gillespie کتابیبا همین موضوع داره که گذاشتمش تو لیست کتابهایی که اگه یک روزی فرصت کردم بخونمش.
فکر میکنم این روزها تلفنهای همراه به نوعی برای همهی پدر و مادرها دغدغهی جدیدی رو به وجود آورده، اولین گوشی آیفون به صورت رسمی در
سال 2007 معرفی شد و جالب اینکه از سال 2010 اعتیاد به الکل، سیگار، مواد مخدر و کارهای مخاطرهانگیز مانند سکس بین دانشآموزان به میزان چشمگیری کاهش پیدا کرد.
این بخش خیلی خوشحال کنندهست اما سوالی که پیش میآد: چرا؟ شاید دلیلیش این باشه که بچهها به چیزهای جدیدی اعتیاد پیدا کردن، چیزی که براشون سادهتر و در خیلی مواقع هیجانانگیزتره، David Gillespie از این اعتیاد به عنوان Screen addiction اسم میبره و به راستی معتقده که امروزه خیلی از ما آدم بزرگها هم چنین اعتیادی پیدا کردیم. دلیلش هم خیلی سادهست، هر چند دقیقه یکبار مجبوریم گوشیهای موبایلمون رو چک کنیم و روی کاری که انجام میدهیم خیلی تمرکز نداریم. این روزها اکثر بچهها بیست و چهار ساعته و با دسترسی کامل (و در بسیار موارد نامحدود) در معرض خطرات جدی قرار دارن، عملا والدین هیچ کنترل جدی روی دسترسی بچهها به اینترنت ندارن، نمیدونن اونها ممکنه در طول شب، توی اتاقشون مشغول چه کاری با گوشیهاشون هستن. این شامل ارتباط با افرادی غریبه، دسترسی به اطلاعات، دیدن فیلم، بازیهای کامپیوتری و خیلی چیزهای دیگهست. در بخشی از گفتگو به این اشاره میشه که نوجوانان مدرسهای بعضا در توالتهای مدرسه در حال تماشای نتفلیکس هستن!
سال 2007 معرفی شد و جالب اینکه از سال 2010 اعتیاد به الکل، سیگار، مواد مخدر و کارهای مخاطرهانگیز مانند سکس بین دانشآموزان به میزان چشمگیری کاهش پیدا کرد.
این بخش خیلی خوشحال کنندهست اما سوالی که پیش میآد: چرا؟ شاید دلیلیش این باشه که بچهها به چیزهای جدیدی اعتیاد پیدا کردن، چیزی که براشون سادهتر و در خیلی مواقع هیجانانگیزتره، David Gillespie از این اعتیاد به عنوان Screen addiction اسم میبره و به راستی معتقده که امروزه خیلی از ما آدم بزرگها هم چنین اعتیادی پیدا کردیم. دلیلش هم خیلی سادهست، هر چند دقیقه یکبار مجبوریم گوشیهای موبایلمون رو چک کنیم و روی کاری که انجام میدهیم خیلی تمرکز نداریم. این روزها اکثر بچهها بیست و چهار ساعته و با دسترسی کامل (و در بسیار موارد نامحدود) در معرض خطرات جدی قرار دارن، عملا والدین هیچ کنترل جدی روی دسترسی بچهها به اینترنت ندارن، نمیدونن اونها ممکنه در طول شب، توی اتاقشون مشغول چه کاری با گوشیهاشون هستن. این شامل ارتباط با افرادی غریبه، دسترسی به اطلاعات، دیدن فیلم، بازیهای کامپیوتری و خیلی چیزهای دیگهست. در بخشی از گفتگو به این اشاره میشه که نوجوانان مدرسهای بعضا در توالتهای مدرسه در حال تماشای نتفلیکس هستن!
آماری که توی پادکست ارائه میداد این بود که پسرها سه برابر دخترها در معرض خطر و ریسکهای ناشی از استفاده نادرست از اینترنت هستند.
والدین در این اعتیاد نقش زیادی رو بازی میکنن، ما ها دوست داریم که تبلت رو به دست بچههای کوچیکمون بسپاریم که از دستشون راحت باشیم و کاری به کارمون نداشته باشن. در سنین بالاتر ترجیح میدهیم که بچههامون توی محل خودمون با دوستشون با یک کنسول بازی مشغول باشن تا اینکه توی کوچه و خیابون، مشغول تفریحات متداول قدیمی باشند.
سیستم مغزی انسان یه چیزی به نام Reward system داره؛ چیزی که میتونیم ازش در جهت یادگرفتن و لدت بردن از زندگی استفاده کنیم اما شرکتهای تولید کننده نرمافزار (و تقریبا در همهی شبکههای اجتماعی) از این امکان برای اعتیادبه اون نرمافزار یا پلتفرم استفاده میکنند. در شرکتهای بزرگ تیمهای بزرگ مسئول بررسی رفتار ما به عنوان کاربرها هستند، لایک کردن و کامنت گذاشتن از همین بخش نشات میگیره، تصور کنید اینستاگرام که کلید لایک نداشته باشه! ما آدمها منتظر فیدبک و تعریف بقیه هستیم؛ یکی از دلایلی که مدام موبایلها و نوتیفیکیشنها رو چک
میکنیم هم همین مسالهست.
میکنیم هم همین مسالهست.
David Gillespie اعتقاد داره مشکل فقط دسترسی نامحدود به اینترنت نیست، بیشترین مشکل دسترسی به صفحههای نمایش پرتابله که میتونه همه جا همراه بچههامون باشه. مشکل دسترسی زیاد به تعداد اسکرین نیست بلکه مشکل قابل حمل بودن همه این اسکرینهاست، اینکه تو خونه کامپیوتری {حتی با دسترسی نامحدود به اینترنت} وجود داشته باشه مشکل نیست اما همین اسکرینهای قابل حمل از لپتاپ تا تلبت و موبایلها؛ شروع مشکل برای نسل جدید نوجوانهاست.
اما چه باید کرد:
{این بخش چیزی بود که من منتظر شنیدنش بودم؛ خیلی مطمئن نیستم چقدر در اجرای اون موفق باشیم} اما تو این پادکست معتقد بود:
– یک کامپیوتر دستکتاپ در منزل داشته باشیم، حتی اگه دسترسی به اینترنت نامحدود هم داریم مشکل نیست اما مهم اینه که اسکرین در محل پرتردد خونه باشه، جایی که هر کسی میتونه اون رو ببینه. برای هیچ کار مثل research یا کارهای مدرسه واقعا لازم نیست لپتاپ در گوشهای باشه که عملا کسی بهش دسترسی نداشته باشه.
– یک کامپیوتر دستکتاپ در منزل داشته باشیم، حتی اگه دسترسی به اینترنت نامحدود هم داریم مشکل نیست اما مهم اینه که اسکرین در محل پرتردد خونه باشه، جایی که هر کسی میتونه اون رو ببینه. برای هیچ کار مثل research یا کارهای مدرسه واقعا لازم نیست لپتاپ در گوشهای باشه که عملا کسی بهش دسترسی نداشته باشه.
– اما با دسترسی در محلهای دیگه باید چی کار کرد؟ مدرسه، کافه و رستورانها، کتابخانه یا هر جایی؟ ایشون این اعتیاد رو با مصرف شکر مقایسه
میکنه؛ اینکه ما میتونیم توی خونهمون شکر و خوراکیهای ناسالم رو به حداقل برسونیم، حالا اینکه توی مهمونی یا هر جایی دسترسی به شکر و مواد ناسالم وجود داره اما قابل کنترله و مصرف محدود شکر باز هم بهتر از مصرف نامحدود و بدون کنترله، بخشی از استفاده از تکنولوژی هم بر اساس عادت و اعتیاد به اونه!
میکنه؛ اینکه ما میتونیم توی خونهمون شکر و خوراکیهای ناسالم رو به حداقل برسونیم، حالا اینکه توی مهمونی یا هر جایی دسترسی به شکر و مواد ناسالم وجود داره اما قابل کنترله و مصرف محدود شکر باز هم بهتر از مصرف نامحدود و بدون کنترله، بخشی از استفاده از تکنولوژی هم بر اساس عادت و اعتیاد به اونه!
– در طول سفر و روزهای باهم بودن خانواده خبری از دسترسی به اینترنت نیست؛ حتی والدین هم بهش دسترسی ندارن. توی پادکست به شوخی میگفت این قانون اوایل سفر باعث میشه بچهها کمی عصبانی و ناراحت باشن اما بعد از چند ساعت همه چی به وضعیت عادی برمیگرده و اتفاقا اون روزها، روزهای خوب و بهتری برای خانواده میشه.
– قانون؛ اگه یه چیزی رو به عنوان قانون توی خونه وضع میکنیم یعنی «باید» پس در مورد این «باید» هیچ حرف و چانهزنی از طرف هیچ کدوم از والدین
وجود نداره!
وجود نداره!