پست توییتری نیما اکبرپور و بستنی کاله
منتشر شده در: آوریل 24, 2017
چند وقت پیش نیما اکبرپور تو توییترش از کاربرهاش خواست یک پست مربوط به بستنی کاله رو ریتوییت کنند و در یک جریان توییتری و بنا به درخواست نیما قرار شد تا کاله بستنیها را به چند مرکز از جمله شیرخوارگاه آمنه و چند مرکز در شمال کشور ارسال کنه؛ اتفاق خوبیه، حالا تبلیغی هم برای کاله انجام میشه هم این وسط بچههای چند مرکز بیسرپرست و … شاد میشوند. {قبلا اینجا در مورد بعضی از کمپینهایی که اینجا دیدم هم نوشتم+} چیزی که زیر پست دیدم اکثر کاربرها هم نظرشون مثبت بود ولی خب چند تا موردی هم مثل مورد زیر بودن که مگه پول مثلا فلان قدر بستنی چقدر میشه؟
اگر چه این دیدگاه اکثر آدمها اینطوری نیست و من هم موافق طبقهبندی کلی آدمها نیستم ولی اصولا نمیدونم چی باید گفت؟ اینکه سطح توقع این جور آدمها بالاست؟ اینکه توقع دارن همیشه یک نفر، یک شرکت و یک نهاد همه مشکلات موجود (که بیشتر وقتها ارتباطی بهش نداره) رو هم برطرف کنه؟ یا اینکه چقدر خودمون به نوبهی یک فرد تو جامعه سعی میکنیم که تو بعضی کارها مشارکت کنیم؟
پ.ن: خیلی وقت پیش یه همکار غیر ایرانی داشتم که از قضا اینجا چند تا دوست ایرانی داشت، یه بار ازش پرسیدم ایرانیها رو چطوری دیدی؟ گفت همیشه از شرابط موجود ناراضی هستن! حالا کاری ندارم به جامعهی آماری این آدم و اینکه چقدر درسته یا چقدر غلط، فقط از چیزایی نوشتم که فکرم رو بر اساس این پست و حرف و حدیث بعضی کاربرها مشغول کرده بود.