مهاجرت تا بی‌نهایت!

امروز فکر می‌کردم پروسه مهاجرت هیچ وقت تمومی نداره، از شروعش که احتمالا حداقل یکی دو سالی تو ایران زمان می‌بره و یه طوری درگیرت می‌کنه تا وقتی که به مقصد برسی و همیشه با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم کنی. شاید اوایل ماجرا پیدا کردن خونه، کار تا به مرور ارتباط برقرار کردن با آدمهای جدید، شناختن و درک فرهنگ جدید و چیزای مختلفی که همیشه و برای هر مهاجری کم و بیش وجود داره و خواهد داشت! اینا چیزایی نیست که تا قبل از مهاجرت برای آدما توی مملکت خودشون قابل لمس باشن.
 
 
حالا همه‌ی اینها بستگی به ما داره که چطوری به این جریان و چالش‌ها }به رسم اینجا که به هر چیز کوچیکی تو زندگی می‌گن چلنج} نگاه کنیم، من گاهی که حالم خوب باشه فکر می‌کنم قسمت خوب و جذاب ماجرا اینه که تجربه‌ی جدید پیدا می‌کنی، می‌شد همون جای قبلی موند و هیچ کدوم این چالش‌ها رو هم نداشت، تعارف که نداریم مجبورمون نکردن که مهاجرت کنیم، مهاجرت انتخاب خودمون بوده!
 
.
خیلی سعی می‌کنم که به قضایا از زاویه منطق نگاه کنم. واقعیت ماجرا برای من همین حالاست. گذشته هر چی که بوده، هر جایی که بودیم تموم شده و چیزی ازش نمونده! برای همین تمام تلاشم رو می‌کنم که بحث‌ها رو سمت «اگرها…» نبرم.
 
 
عکس از اینجا

 

تگ ها: