کار عار نیست

یکی از ویکندها تو یه کافه‌ای منتظر بودم که قهوه‌م رو بگیرم، یه نوجوان حدود دوازده سیزده ساله اومد و خواست با مدیر کافه صحبت کنه، دختری که پشت دستگاه داشت قهوه درست می‌کرد گفت منم و چه کمکی می‌تونم بکنم؟ پسر نوجوان دنبال یه کاری برای ویکندها بود و وقتی فهمید در حال حاضر دنبال کسی نیستن از تو یه پوشه‌یی که همراهش بود یک برگه رزومه‌ش رو داد و گفت اگه کاری بود باهام تماس بگیرید
من بارها و بارها متعجب رفتار و برخورد بچه‌ها و نوجوان‌های اینجا شدم، اینکه چرا و چقدر بزرگتر از سنشون رفتار می‌کنن و چقدر خوب متوجه مسئولیت هستنقبول دارم که در خیلی موارد شاید فضای مناسب و سالمی برای کار کردن بچه‌ها تو ایران وجود نداشته باشه، اما بخشی از موضوع هم مربوط به فرهنگ و طرز نگاه ماست؛ در حالت کلی ما این طوری فکر می‌کنیم که اگه نوجوانی دنبال کار باشه شاید وضعیت مالی خوبی ندارن و هزار تا اما و شاید دیگه! اما اینجا وقتی به کافه‌ها، رستورانها و خیلی مغازه‌های دیگه نگاه می‌کنید تعداد زیادی از نوجوان‌ها خارج از ساعت مدرسه مشغول کار هستن. در بیشتر موارد بک‌گراند خانواده از نظر اقتصادی وضعیت خوبیه اما این بخشی از تجربه بچه‌ها و کسب درآمد برای کارهای خودشونه.
.
وقتی با دوستان ایرانی در موردش صحبت می‌کنم همیشه می‌گم کاشکی ما هم بتونیم همین کار رو برای بچه‌هامون انجام بدیم و اون تفکر خودمون رو از ایران با خودمون اینجا نکشیم.

 

تگ ها: