حرفهای حاتمی‌کیا در جشنواره فجر

من فیلم «به وقت شام» حاتمی‌کیا رو ندیدم، اصولا اون قدری هم طرفدار سینما نیستم که خبرهای مربوط به سینما رو پیگیری کنم. دیروز اتفاقی ویدئوی واکنش حاتمی‌کیا در جشنواره فجر رو دیدم و به دنبالش ویدئوهایی که قبلا تو برنامه رشید‌پور پخش شده بود رو نگاه کردم.
از اونجایی که حرفی که دارم ربطی به محتوای فیلم نداره، پس می‌تونم همین حالا و علیرغم ندیدن فیلم نویسمش.   این طوری فرض کنیم که یه فیلمی رو تو یه برنامه تلویزیونی نقد کردن، چطوریه که ظرفیت پذیرش نظر مخالف رو نداریم؟ چرا نمی‌تونیم فکر کنیم که خب یه عده‌یی به هر دلیلی می‌تونن مخالف این فیلم و یا حتی جریان فکری ما باشن؟ شاید که توجیه آدمی مثل حاتمی‌کیا این بوده که مثلا ناجوانمردانه و به دور از انصاف نقدش
کردن (که البته با دیدن اون ویدئو من چنین تحلیلی هم ندارم) اما می‌شه برای جواب نقد مطلب نوشت؛ می‌شه در موردش حرف زد ولی اینکه با این حجم عصبانیت این طوری حرف بزنیم خیلی جالبه! جالبه یا خطرناک راستی؟

یه نکته منفی که تو جامعه‌ی ما خیلی زیاده این داستانیه که می‌تونیم همه چی رو به عقاید و باورها و هزار تا چیز دیگه پیوند بزنیم که بتونیم راحت‌تر به طرف مقابل ضربه بزنیم. تو خیلی وقتها می‌تونن کفن پوش توی خیابون بریزن! حرف حاتمی‌کیا خصوصا اون بخشی که می‌گفت من شکایتم از مدیران شبکه رو به خدا می‌برم هم از اون حرفها بود و البته بخش بزرگی از حرفهاش که دوست ندارم اینجا تکرارش کنم.
 
.

نقد ناپذیری حاتمی‌کیا فقط در مورد فیلمسازمون نیست، می‌تونه در مورد تک‌تک ما باشه، ما به عنوان مردم معمول جامعه، هنرمندهامون، سیاست‌مدارهامون و خیلی‌های دیگه که نمی‌تونیم صدای مخالف رو بشنویم.

تگ ها: