افراد معلول هم جزئی از جامعه هستند

هر روز تعداد زیادی افراد مسن و معلول را توی خیابون و قطار در تردد می‌بینم و اگر اغراق نکنم هر بار فکرم رو مشغول می‌کنه، مدتی پیش فرد معلولی رو روی ویلچیر توی مک‌دونالد دیدم، حتی نمی‌تونست صحبت کنه اما تنهایی اومده بود و داشت سفارش غذا می‌داد. یکی دو نفر از پرسنل از پشت کانتر اومدن جلوش و مجبور شدن آیتمها رو براش بگن تا اون فقط با حرکت سر بگه می‌خواد یا نه؟ تو تمام این مدت من از فاصله‌یی نظاره‌گر ماجرا بودم. در آخر از توی کیفی که به گردنش آویزون بود پول یا کارت بانکی رو برداشتن و مبلغ سفارش رو باهاش حساب کردن و تمام.

من تو همون لحظه و حتی تا ساعتهای بعد فکر می‌کردم سیستم و امکانات شهری چه خوبه، نگاه جامعه چقدر درسته که این آدم می‌تونه تنهایی توی شهر تردد کنه و تا جایی که امکانش هستش به کارهای روزمره خودش برسه {خودم خوب می‌دونم که نباید به دیده تاسف و حتی با نگاه طولانی به این افراد نگاه کرد ولی یکی از دلایلی که این مساله این قدر از نگاه من پررنگه اینه که سالهای سال تجربه زندگی با فرد معلولی را توی خانواده داشتم و شاهد همه مشکلات خانواده‌ام و نبودن کمترین امکانات شهری اون هم توی پایتخت کشورمون بودم}
اینجا به جز امکانات مالی و رفاهی که دولت در اختیار افراد معلول قرار می‌ده (چیزهایی مثل Medicare و خدمات پزشکی مختلف، کارت رایگان برای حمل نقل عمومی و …) چیزهای دیگه‌ای هست که شاید راه‌اندازی و توجه بهش اون قدرها هم سخت و ناشدنی نباشن. شاید کمی توجه و قانون لازمه!
 
 
بعضی امکانات و تسهیلاتی که برای افراد معلول در نظر گرفته شده
  • تقریبا اکثر (یا همه؟) معابر، ورودی ساختمان‌ها، مراکز خرید محل مخصوصی برای افراد معلول و صاحبان ویلچیر دارن، یعنی موقع ساختن هر چیزی فکر کردن که تردد افراد معلول چی؟
    در اکثر محل‌های عمومی که دیدم سرویس بهداشتی جدا و ویژه افراد معلول وجود داره.
    شاید بتونم بگم در همه خیابونها و پارکینگ‌هایی که دیدم جای فضای ویژه ای برای پارک ماشین افراد معلول در نظر گرفته شده و آدمهای سالم هم مراعات می‌کنند و اون محل‌ها را برای همین افراد خالی نگه می‌دارن.
    توی قطار، اتوبوس افرادی که از ویلچیر استفاده می‌کنند قبل از رسیدن به استیشن مورد نظرشون دکمه‌ای رو فشار می‌دهند که پرسنل مربوطه موظف هستند که ویلچیر را از داخل کابین خارج کنند. بارها دیدم توی اتوبوس راننده اتوبوس پیاده شده، ویلچیر رو داخل آورده و هیچ کس هم اعتراضی در مورد اینکه سریعتر، یا حتی نگاه تاسف‌بار و … نداشته!
اینا چیزایی هستن که در عین حالی که شاید مسائل ساده‌ و پیش پا افتاده‌ای تو این مملکت باشن، هر بار من رو به فکر فرو برده و یه دنیا حسرت که چرا نباید چنین امکاناتی با توجه به جامعه معلول کشور توی ایران وجود داشته باشه؟
 
.
پ.ن: این تنها بر اساس نگاه من هستش، مطمئنا اشکالات و موانعی هم هست، شاید خیلی از آدمها نگاه درستی به این افراد نداشته باشن به هر حال همیشه و در همه جا استثنا هم هستش.
.

بعدتر از نوشت:

این سایت رو بعد از نوشتن این نوشته پیدا کردن، ظاهرا 11% افراد ایران دارای معلولیت هستند، چه خوب نوشته که «شهر ما به آنها چیزی بدهکار است»
 
.
عکس از اینجا