کریسمس گرم در استرالیا

 
 
سالِ نو اینجا حال و هوایی خوبی داره، درختهای کریسمسی که از هفته‌ها قبل هر گوشه و کناری گذاشتن، دکورهای مختلفی که به در و دیوار خونه‌ها آویزون می‌کنن و هزار تا جزئیات دیگه که از هرجایی می‌شه بوی سال نو رو احساس کرد.
خیلی چیزها شاید تکراری باشه، ممکنه خیلی‌ها هر سال یه سری دکورهایی رو که دارن از تو انباری‌ها بیرون بکشن؛ توی شاپینگ‌سنترها هر سال همون دکورهای قبلی رو سرجاش می‌ذارن و بابانوئل که روی صندلی می‌شینه تا بچه‌ها باهاش عکس بگیرن. هفته‌ی پیش فکر می‌کردم چند ساله که همین روتین تکرار می‌شه و چه جالب که هنوزم براشون جالبه و مث هر سال جدی برگزارش می‌کنن!

شاید تکراری… 

حرف تکراری که شاید از خیلیا که دور از ایران هستن شنیدید ولی منم باید تکرار کنم از وقتی که اینجام بیشتر درک می‌کنم که ما هم سنت‌های قشنگی مثل نوروز و شبِ‌یلدا و هزار تا سنت دیگه داریم و چه حیف که خیلی از اینا کمرنگ‌تر می‌شه، شاید دور بودن و دیدن و مقایسه کردن سنت‌های خودمون با اینجا من رو بیشتر به این نتیجه می‌رسونه که چقدر خیلی از سنت‌ها به نسبت بیست سال و سی‌سال (که حداقل من به خاطر دارم) توی ایران کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌شه.
یه نمونه‌ی کوچیک بگم، اینجا هنوزم کارت تبریک می‌خرن و سال نو رو بهم تبریک می‌گن؛ هر سال درست روز آخر سال یه کارت تبریک روی میز کارم بود که بعد سالها حس کردم بعضی وقتها همچین چیزهای کوچیکی چه حس خوبی برای آدمها می‌سازه؛ امسال خودمم چند تا کارت خریدمباید
اعتراف کنم اگه معدود دفعاتی توی ایران چنین چیزی می‌دیدم فکر می‌کردم کارت تبریک برای کسی که هر روز می‌بینیش نیست و اصلا یعنی که چی؟ یادم نیست توی ایران آخرین بار کی کارت تبریک سال نو خریده بودم و به کسی داده بودم
!
.
پ.ن: تو سال 2018 می‌خوام روزهای مهم و رسمی استرالیا و اینکه داستانش چیه رو تو یه کتگوری جدا معرفی کنم.